دانلودگونه3

ساخت وبلاگ

دیگه موهای سفیدم تو این سن به حدی رسیده که میتونم بگم از موی سفیدم خجالت بکش :)))

لطفا ارث که میدین چیزای خوب بدین خب :/

دانلودگونه3...
ما را در سایت دانلودگونه3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amy-hope0 بازدید : 163 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 3:29

همیشه فکر میکردم روز تولدم فقط مال خودمه۰یجور قداست خاصی برام داشت مثله اسمم تا زمانی که توی راهنمایی دوستای صمیم اسمشون مثه من بود و تو دبیرستان یه سال ۴تفر تو یه کلاس یه اسم رو داشتیم۰حالا تاریخ تولدم هم تا سه چهارسال پیش که اتفاقی زمان بلاگفا رفتم پروفایل آقای رایمون رو خوندم شگفت زده شدم که دیدم روز و ماه و سال تولدمون یکیه و قداست تاریخ تولدم که فقط ماله منه از بین رفت :/ هنوزم وقتی روز تولدم میبینم اون پست میذاره توی وبلاگ و اینستاش دلم میخواد بگم این روز تولد منه حق نداری تصاحبش کنی :/  میدونم خیلیا تو یه روز به دنیا میان ولی خب نمیخوام چرا باید یکیشون وب نویس باشه که تو روز تولد من به دنیا اومده باشه۰اصلا قبول نیس :( اون زمانم که ازش پرسیدم فهمیدم که من طرفای ۷ صبح به دنیا اومدم ولی کامل طرفای ۱۲ ظهر بهش گفتم من ازت بزرگترم :))) بالاخره باید زهرمو یه جا میریختم :)))تولدم الان نیست فقط تازه که متوجه شدم مهاجرت کرده بیان داغم تازه شد :))) دانلودگونه3...
ما را در سایت دانلودگونه3 دنبال می کنید

برچسب : تولدم, نویسنده : amy-hope0 بازدید : 194 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 3:29

از وقتی پدرجان رفته دیگه احساس مالکیتم به خونه و اتاقی که بخشی از زندگیم توش جریان داره رو از دست دادم۰وقتی حرفش میشه برای اتاق هزینه کنیم اولش دلم میخواد ولی یه حسی بهم میگه تو مالکش نیستی و ممکنه هرچی هزینه بشه بی فایده باشه ۰حس خوشایندی نیس که آدم توی خونه ای که بزرگ شده همچین حسی داشته باشه و گاهی دلش بخواد مثله دخترای هم سنش واسه دیزاین اتاقش ایده بده و باباش واسش فراهم کنه یا حتی خودش واسه اتاقش چیزی بخره۰این حس که توی خونه ت هم حس مسافری رو داشته باشی که داره میره ولی زمانش مشخص نیس اما این حس همراهشه خوشایند نیس۰۰۰نمیدونم همه اینجورن یا فقط من اینطورم ولی یه حس عمیق بهم میگه من حق ندارم مثله بعضی دخترای هم سنم با بیخیالی بشینم خونه و کار نکنم۰من باید از خودم درآمد داشته باشم۰باید کار کنم و این موضوع خیلی جدیه وگرنه به زودی به مشکلاتی بر میخورم که هیچ کس دستمو نمیگیره۰باید زودتر تلاش کنم روی پای خودم وایسم۰جز خدا هیچ کس نمیتونه کمکم کنه۰ دانلودگونه3...
ما را در سایت دانلودگونه3 دنبال می کنید

برچسب : مالکیت, نویسنده : amy-hope0 بازدید : 182 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 3:29

اومدم یکی از فیلمایی که پسرای ترم بالایی از آزمایشگاه گرفتن رو ببینم توی یکیش پسره از استاد میپرسه که این نمونه که الان گذاشتین سانتریفیوژ شه مال سکشن قبلِ؟ آخه گفتین باید ۴،۵ساعت بمونه توی فریزر بعد سانتریفیوژ شه۰استاد میگه آره این فریزر مال مرحله قبله اما ما الان ۵ دقیقه گذاشتیمش ولی گفتیم شما فکر کنید ۵ ساعت مونده۰بعد پسره میگه نتیجه میده استاد؟ بعد استاد با استیصال میگه ببینیم۰۰۰ و دست هاشو به حالت نمیدونم از هم دور میکنه :))))) یعنی منفجر شدم:))) ما ۵ دقیقه گذاشتیم اما شما فکر کنید ۵ساعت مونده :)))) دانلودگونه3...
ما را در سایت دانلودگونه3 دنبال می کنید

برچسب : شاهکاره, نویسنده : amy-hope0 بازدید : 171 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 3:29

قطعا استاد اکولوژی بعدها از من به عنوان دانشجویی که همیشه سر کلاس چرت میزد یاد خواهد کرد :))) اخه درس انقد کسل کننده و خواب آور؟ فکر کن من سر کلاسِ قبلش کاملا هوشیارم بعد سر کلاس این درس که میشینم یعنی میخوام بمیرم از خواب ۰جالبه که تنها منم اینجور نیستم و دوستمم اینجوره۰ واقعا سر درسش هی با خودم کلنجار میرم خودمو نیشگون میگیرم قبلش آهنگ گوش میدم هی این پا و اون پا میکنم سر آخر درحالی که سرم خیره به کتابه یهو چرتم پاره میشه و سرمو میارم بالا و میبینم استاد  درحالی که داره نگاهی بهم میکنه و توضیح میده و تو نگاهش اینه که آخه چرا انقد سر کلاس من چرت میزنی تو ؟؟؟؟ احساس شرمساری عمیقی در من نفوذ میکنه۰استاد شرمنده باور کن اصلا نمیتونم مقاومت کنم۰ای کاش شبا که خوابم نمیبره بیای واسم این درسو توضیح بدی ۰قول میدم راحت و زود بخوابم :)))) دانلودگونه3...
ما را در سایت دانلودگونه3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amy-hope0 بازدید : 188 تاريخ : دوشنبه 20 آذر 1396 ساعت: 1:49

امشب فهمیدم فاصله ی اوج شادی و غم میتونه به اندازه ی چندساعت باشه فقط۰

دکتر هلاکویی توی یکی از مشاوره هاش با یکی که دغدغه هاش مشابه من بود  میگفت که اونایی که هوش بیشتری دارن به طبع حساس ترن۰اونا به لایه هایی از روابط اهمیت میدن و پی میبرن که دیگران درکشون نمیکنن و همین باعث درد بیشترشون میشه۰چقد حرفش آشنا بود ۰۰۰

دانلودگونه3...
ما را در سایت دانلودگونه3 دنبال می کنید

برچسب : فاصله۰۰۰, نویسنده : amy-hope0 بازدید : 200 تاريخ : شنبه 18 آذر 1396 ساعت: 16:51

مادربزرگ جان تعریف میکنه که زمان شاه تازه ازدواج کرده بوده و بچه ها هم کوچیک بودن و مثله الان نبود و از پدربزرگ جان مرحوم میترسید و اینا۰خلاصه میگه یه روش تبلیغاتی برای اینکه مردم رو عادت بدن که به جای شست و شوی همه چی !!!با صابون گنده ها :))) از فابر استفاده کنن این بود که یه ماشین میومد از سر نبش کوچه ها گاز میداد یهو ترمز میکرد و دم هر خونه که می ایستاد به اون خونه یه بسته فابر بزرگ اندازه سه چهار برابر فابر های کوچک امروزی میدادن و مقدار ۳۰، ۴۰تومن پول (نمیدونم به کدامین واحد پول ) خلاصه توی کوچه ی مادربزرگ جان ماشینه صاف ترمز میکنه دم خونه این ها و در میزنه میگه همچین چیزیه و بفرما پول و فابر ولی مادربزرگ جان میترسه پدربزرگ جان باهاش دعوا کنه و میگه نمیخوام درو میبنده و اون آقا میگه بابا این جایزته بگیر و بعد فابر رو از بالای در پرت میکنه تو حیاط و پولو برمیداره برا خودش و میره :))) خلاصه پدربزرگ جان میاد و مادربزرگ جان ماجرارو براش تعریف میکنه و پدربزرگ جان باهاش دعوا میکنه که چرا پولو نگرفتی ۰پیش مغازه ی منم یه خونه برنده شد پولو گرفت تو چرا نگرفتی و اینم گفته بابا ترسیدم بگی چرا از مرد غریبه پول گرفتی چه کار کنم آخه :))) فابر همان تاید میباشد۰بِرَندش فابر بوده ظاهرا۰ یا اینکه توی فابرها کارت های شماره دار میذاشتن شکل بشقاب یا قابلمه بعد وقتی همه ۴تا شمارش جمع میشد میرفتن مغ دانلودگونه3...
ما را در سایت دانلودگونه3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amy-hope0 بازدید : 176 تاريخ : شنبه 18 آذر 1396 ساعت: 16:51

بالاخره باید یکی باشه که توی این هوای خنک پاییزی بدون اینکه من ازش بخوام یهو بگه پاشو حاضر شو دوتایی بریم بیرون۰تا من حاضر شم ماشینو روشن کنه و فلش سلکت خودمو که تو ماشینه بذاره پلی شه و منم تندی آماده شم و بریم تو خیابونا بی هدف فقط توی خیابونا باشیم به آدما و خیابونا نگاه کنیم موسیقی بلند گوش بدیم و هوای خنک و سرد پاییزی بچسبه به جونمون بعد از یکی دوساعت یه جا پارک کنه و بریم قدم بزنیم منم دستامو بذارم تو جیب پالتوم تا دستام یخ نزنه و لذت ببرم که از شدت سرمای هوا بینیم یخ زده و قرمز شده و حرف بزنیم و راه بریم کنار رودخونه بی توجه به زمان و تاریک شدن هوا۰بریم یه جا بشینیم یه نوشیدنی گرم بخوریم و یکم بعدش پاشیم بریم سمت ماشین و باز پلی شه موزیک و زیاد کنم باهاش بخونم و بخنده به اداهام با خوندن آهنگ و جاهایی که بلد نیستم آهنگو الکی میخونم و توی دلم خداروشکر کنم و بریم توی خیابون ها و منم خیره بشم به آدما و خیابونا و مغازه ها و به موزیک گوش بدم و یکی دو ساعت بعد بگه گشنت نیس؟منم طبق معمول بگم نمیدونم و بدونه نمیدونم یعنی آره ولی خجالت میکشم کسی واسم شام بخره و جای پارک گیر بیاره اطراف یه رستوران که تاحالا نرفتیم و من بگم من روم نیس تاحالا اینجا نرفتم نمیدونم چجوریه و بگه بیا بابا این حرفا چیه ۰۰۰بریم شام بخوریم و بعدش بگم دلم نمیخواد بریم خونه و قیافمو ناراحت کنم و بگه باشه هرچی تو ب دانلودگونه3...
ما را در سایت دانلودگونه3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amy-hope0 بازدید : 161 تاريخ : شنبه 18 آذر 1396 ساعت: 16:51

دیشب وقتی توی ماشین نشسته بودم و بغض کرده بودم و سرم داغ شده بود چشمام پر اشک بود شیشه رو باز کردم تا باد سرد بهم بخوره چون نباید اشکم جاری میشد۰وقتی پیاده شدم شروع کردم به تند تند راه رفتن جوری که باد سرد با سرعت بیشتری به صورتم میخورد و تمرکز کردم روی تنفسم جوری که مربی ورزشمون میگفت و بعد از ده دقیقه اشکام برگشتن سرجاشون فقط بغض بود و این یه کشف جدیده برای گریه نکردن۰۰۰

دانلودگونه3...
ما را در سایت دانلودگونه3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amy-hope0 بازدید : 183 تاريخ : شنبه 18 آذر 1396 ساعت: 16:51

یادمه دبستان که بودم یه ضبط مشکی دوبانده داشتیم که نوار کاست میخورد۰بعضی وقتا که گریه میکردم داداش کوچیکه آهنگ گریه نکن ابی یا گریه کن سیاوش قمیشی رو میذاشت با صدای بلند منم تا وسطای آهنگ گریه مو ادامه میدادم ولی چون از بچگی عاشق موسیقی بودم ساکت میشدم گوش بدم به آهنگ گریه م رو یادم میرفت :))))

حالا امشب اتفاقی وسط گریه کردن آهنگ گریه نکن ابی رو دیدم و پلی کردم و مثه بچگیا تونست گریه ی منو بند بیاره۰برام عجیب بود :دی

دانلودگونه3...
ما را در سایت دانلودگونه3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amy-hope0 بازدید : 191 تاريخ : شنبه 18 آذر 1396 ساعت: 16:51

به یاد پدرجان که با این موسیقی هم خوانی میکرد۰۰۰

محمدرضا شجریان - مرغ سحر


روحت شاد :)

دانلودگونه3...
ما را در سایت دانلودگونه3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amy-hope0 بازدید : 177 تاريخ : شنبه 18 آذر 1396 ساعت: 16:51

میدونی خوبی صبح ها چیه؟ اینکه یه جوری صبح میشه که انگار نه انگار شبی هم بوده۰۰۰

دانلودگونه3...
ما را در سایت دانلودگونه3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amy-hope0 بازدید : 181 تاريخ : شنبه 18 آذر 1396 ساعت: 16:51

میدونی چرا اینجارو دوس دارم؟چون میتونم حرفایی که توی ذهنم میمونه و گاهی نمیتونم با کسی بیانش کنم رو اینجا بنویسم۰حرفایی که اینجا نوشتم شاید بعضیاشو خانوادمم ندونن۰مثه امشب۰امشبی که سورپرایز شدیم و خانواده بابا جشن گرفته بودن ، میرقصیدن ، خوشحال بودن و من گاهی میخندیدم ، دست میزدم ولی ته قلبم غم بود چون این جمع بدون بابا برام عذاب آوره همیشه۰باید بین جمعیت بابارو ببینم که داره با خانوادش شوخی میکنه میخنده ، ذوق میکنه ولی وقتی نیست وقتی جای خالیشو میبینم نمیتونم از ته دل خوشحال باشم۰نمیتونم۰۰۰ دانلودگونه3...
ما را در سایت دانلودگونه3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amy-hope0 بازدید : 176 تاريخ : پنجشنبه 9 آذر 1396 ساعت: 1:38

امروز باید ثبت بشه به عنوان یه روز خوب و عجیب که در کمال ناباوری بعد از حدود سه ماه و اندی صدای عزیز جان رو بشنوم و ظهرش برای اولین بار حس کنم از شدت سر درد سرم داره منفجر میشه و بالا آوردن و ۰۰۰و هنوز سردرد دارم اما با کپسول بهترم ولی اینا باعث نمیشه امروزو یه روز خیلی خوب حساب نکنم چون اولش خیلی خوب شروع شد :)

+تورو خدا فقط ظاهر آدما رو نبینین و فکر کنین چقد اوضاعش خوبه۰۰۰شما از دل آدما خبر ندارین۰۰۰

دانلودگونه3...
ما را در سایت دانلودگونه3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amy-hope0 بازدید : 170 تاريخ : پنجشنبه 9 آذر 1396 ساعت: 1:38

پیرو پست قبل (اینجا)  یعنی شما آقایون واقعا فکر میکنید چون عینک آفتابی زدید آدم نمیفهمه دارید دید میزنید و چه بسا زل زدید به خانوما ؟!!! +خانمای عزیز توی فرهنگ شهرنشینی چیزهایی وجود داره به اسم صف و رعایت حقوق دیگران که وجدانن چیزای خیلی خوبین۰مثلا اینکه وقتی اتوبوس اومد شما میتونی آرام سوار شی و اجازه بدی قبلش اونایی که سوار اتوبوس بودن پیاده شن نه اینکه اجازه ندی کسی پیاده شه خودتو پرت کنی رو پله ها و با آرنجت بکوبی به مردم و هل بدی بقیه رو به اطراف و همزمان با پاهاتم بکوبی رو پاهاشون که بتونی بشینی فقط به خاطر هزار تومن تفاوت قیمت تاکسی و اتوبوس :/  +خانمای عزیز اگر دقت کنید هر صندلی از صندلی بغلی جدا هست و اینکه شما میشینی و خودتو پهن میکنی و نیمی از صندلی جفتی رو توسط دست و پاهات اشغال دانلودگونه3...
ما را در سایت دانلودگونه3 دنبال می کنید

برچسب : ماجراهای, نویسنده : amy-hope0 بازدید : 179 تاريخ : پنجشنبه 9 آذر 1396 ساعت: 1:38

امشب اتفاقی شنیدن یه مداحی وقتی دلم گرفته بود یهو منو برد به چندسال قبل۰۰۰به همون زمانی که شب های قدر و روزای محرم با مامان میرفتم مسجد و مراسم های عزاداری زمانی که هنوز درک درستی از عاشورا نداشتم و انقد درگیر این دنیا نشده بودم۰انقد دنیا مجبورم نکرده بود گاهی بد شم و گاهی از خودم بدم بیاد۰اوج خلافم بدحرف زدن با خانواده م بود۰۰۰و اوج غمم جراحی پیش رو بود که واسش زار میزدم۰۰۰ امشب کاش برمیگشتم به اون زمان خودمو توی چادر میپیچوندم تکیه میدادم گوشه ی مجلس و توی تاریکی با همین نوحه زار میزدم و اشک میریختم۰۰۰ یا حسین خودت هوامو داشته باش من هنوزم دلم واست میلرزه ۰امشب باز اشکم واست جاری شد۰۰۰ +نوحه رو توی کانالم گذاشتم دانلودگونه3...
ما را در سایت دانلودگونه3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amy-hope0 بازدید : 181 تاريخ : پنجشنبه 9 آذر 1396 ساعت: 1:38

امشب باید ثبت شه۰روزی که سالها منتظرش بودم و نهایتش وصل شد به اسم امام رضا۰۰۰خوشحالم و امیدوارم خدا کمکم کنه تا سر عهدم بمونم۰

دانلودگونه3...
ما را در سایت دانلودگونه3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amy-hope0 بازدید : 183 تاريخ : پنجشنبه 9 آذر 1396 ساعت: 1:38

امروز اولش طوفان خاک شد اما بعدش رسما اولین بارون مشتی زیبای پاییزی توی این شهر باریدن گرفت۰توی حیاط ایستاده بودم و باورم نمیشد واسه همین از لای در نگاه کردم به کوچه تا باورم شد داره بارون خوشگلی میباره :) چقد دلم تنگ شده بود واسه بو و صدای خوشگل بارون۰۰۰چقد دلم تنگ شده بود واسه شنیدن صدای حرکت ماشینا توی آب های توی خیابونا۰۰۰ خدایا شکرت :) +حواسم نبود لطف خدا همزمان شده بود با اول ماه ربیع الاول ، اونم واسه منی که نشونه هارو باور دارم۰خدایا شکرت :) +آذر شروع شدهههه ۰ماه پایان انتظار چندین ماهه۰خدایا شکرت :) دانلودگونه3...
ما را در سایت دانلودگونه3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amy-hope0 بازدید : 169 تاريخ : پنجشنبه 9 آذر 1396 ساعت: 1:38

وقتی اول راهنمایی بودم کتاب تاریخمون راجع به باستان شناسی و کتیبه ها و ظروف و۰۰۰باستانی که کشف کرده بودن نوشته بود و عکساشونم بود۰یادمه اون سال عاشق باستان شناسی شدم۰واقعا دوست داشتم منم بتونم باستان شناس بشم برم تو جاهای باستانی مثل تخت جمشید  و۰۰۰ اصولش رو بلد باشم و بتونم با همون ابزارهای مخصوصی که دارن منم چیزای قدیمی رو کشف کنم که بخشی از هویت گذشته مشخص بشه و بره توی موزه :دی هنوزم دوس دارم باستان شناسی رو و مستندهای مرتبط با این موضوعات خیلی برام جذابه اما نه به شدت اون زمان ولی خب من کجا ، مکان های باستانی کجا ، ، ابزارهای باستانی کجا که من کشفشون کنم :/ دانلودگونه3...
ما را در سایت دانلودگونه3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amy-hope0 بازدید : 163 تاريخ : پنجشنبه 9 آذر 1396 ساعت: 1:38

دو شبِ که با فاصله ی چند روز خواب میبینم توی خارج از کشورم توی یک شهر نزدیک نیویورک و من دارم توی شهر پرس و جو میکنم باهاشون انگلیسی سلیس !!! صحبت میکنم و توی ذهنم متوجه میشم دارم چی میگم و حس خودخفن پنداری هم توی خواب دارم :))) بعد واقعا اونجا مثله فیلماس واقعا خارجه۰حتی ماشین پلیساشونم هموناس جاده هاشون آدماش کلا همه چی۰حالا دیشب تو خوابم داداش کوچیکمم بود بعد یه دختر بود که رفتم به انگلیسی باش صحبت کردم که از کدوم مسیر برم که میرسم به نیویورک بعدش که راهنماییم کرد رفتم پیش داداشم گفتم حال کردی چطور انگلیسی حرف زدم؟فهمیدی اصن چی گفتم؟بعد داداشم گفت بابا آسون بود چی گفتی مگه منم بلدم بعد من ایشش وار نگاش کردم :))) توی خوابم نمیدونم چرا میدونم که نیویورک بعدش ایرانه۰یعنی برای رفتن به ایران ب دانلودگونه3...
ما را در سایت دانلودگونه3 دنبال می کنید

برچسب : نیویورک, نویسنده : amy-hope0 بازدید : 173 تاريخ : پنجشنبه 9 آذر 1396 ساعت: 1:38