دانلودگونه3

متن مرتبط با «ببین و بپز» در سایت دانلودگونه3 نوشته شده است

عنوان اولین مطلب آزمایشی من

  • این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد. مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار! اگر همه ما تجربیات مفید خود ر, ...ادامه مطلب

  • عنوان دومین مطلب آزمایشی من

  • این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد. زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید, ...ادامه مطلب

  • دانلودگونه ۲۰

  • متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد. , ...ادامه مطلب

  • دردو دل

  • خب راستش وبلاگ از اولشم واسه من دوستی بود که پای حرفام میشینه و هیچی نمیگه و من مینویسم واسش و اون توی سکوت نگاهم میکنه و به حرفام گوش میده۰از همون زمانی که یه دختر ۱۶ساله بودم و اولین وبلاگمو ساختم و خاطرات و حرفامو توش مینوشتم تا همین الان۰ الانم دلم میخواد باهاش درد و دل کنم۰میخوام بگم آدما گاهی وقتا خسته میشن۰که وقتی دنیات شبیه آرزوهات نیست ، وقتی بزرگ م, ...ادامه مطلب

  • رفتن و رفتن

  • یکی از تفریحاتِ حال خوب کن واسه من اینه که یه وقتایی که کلاسم عصر تعطبل میشه و آفتاب نیست در حالی که کفش اسپرت پامه و کوله م روی دوشم یهو سرعت راه رفتنم رو میبرم روی آخرین سرعت که اگه یکم سرعت بگیره تبدیل به دو میشه۰ یه مسیر مستقیمه ولی پستی بلندی داره قطعا و همین جذابش میکنه ۰این وقتا هربار حرفای مربی ورزشی که دیگه چهرشو یادم نیست راجع به حالت راه رفتن و نف, ...ادامه مطلب

  • هوش های دردسرساز ۲

  • در راستای این پست که قبلا شرح داده بودم به تازگی ویژگی های جدیدم رو هم کشف کردم که هوش میان فردی رو در مورد مکان ها و حتی دنیای مجازی هم میتونم تا ۹۰درصد درک کنم۰ به این صورت که من مکانی برم که اتفاقات بدی قبلا توش رخ داده رنجی چیزی اونجا زیاد بود کاملا حس منفیش رو جذب میکنم به حدی که حالم از درون به هم میریزه و نفسم سخت میشه و یه حسی از درون میگه فقط از این, ...ادامه مطلب

  • دانلودگونه ۲۱

  • متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد. , ...ادامه مطلب

  • کلیسا روندگانیم

  • من از وقتی یادمه نسبت به کشف و فهمیدن همه چیز کنجکاو بودم۰درست از زمانی که بچه بودم و فهمیدم کلیسا و جاهای مذهبی ادیان دیگه توی شهر وجود داره دوست داشتم بتونم از نزدیک ببینم این مکان هارو و همیشه واسم جالب بوده۰چون همیشه معتقدم به حرفی که خدا توی قرآنش زده که در زمین خدا گردش کنید و ببینید و تفکر کنید۰ وقتی داداش اومد و گفت که تونسته تو یه مراسم فرهنگی کشیش , ...ادامه مطلب

  • مویِ سپید

  • دیگه موهای سفیدم تو این سن به حدی رسیده که میتونم بگم از موی سفیدم خجالت بکش :))) لطفا ارث که میدین چیزای خوب بدین خب :/, ...ادامه مطلب

  • روز تولدم

  • همیشه فکر میکردم روز تولدم فقط مال خودمه۰یجور قداست خاصی برام داشت مثله اسمم تا زمانی که توی راهنمایی دوستای صمیم اسمشون مثه من بود و تو دبیرستان یه سال ۴تفر تو یه کلاس یه اسم رو داشتیم۰حالا تاریخ تولدم هم تا سه چهارسال پیش که اتفاقی زمان بلاگفا رفتم پروفایل آقای رایمون رو خوندم شگفت زده شدم که دیدم روز و ماه و سال تولدمون یکیه و قداست تاریخ تولدم که فقط ماله منه از بین رفت :/ هنوزم وقتی روز تولدم میبینم اون پست میذاره توی وبلاگ و اینستاش دلم میخواد بگم این روز تولد منه حق نداری تصاحبش کنی :/  میدونم خیلیا تو یه روز به دنیا میان ولی خب نمیخوام چرا باید یکیشون وب نویس باشه که تو روز تولد من به دنیا اومده باشه۰اصلا قبول نیس :( اون زمانم که ازش پرسیدم فهمیدم که من طرفای ۷ صبح به دنیا اومدم ولی کامل طرفای ۱۲ ظهر بهش گفتم من ازت بزرگترم :))) بالاخره باید زهرمو یه جا میریختم :))) تولدم الان نیست فقط تازه که متوجه شدم مهاجرت کرده بیان داغم تازه شد :))),تولدم ...ادامه مطلب

  • آخه انقد خواب آور؟؟؟!!

  • قطعا استاد اکولوژی بعدها از من به عنوان دانشجویی که همیشه سر کلاس چرت میزد یاد خواهد کرد :))) اخه درس انقد کسل کننده و خواب آور؟ فکر کن من سر کلاسِ قبلش کاملا هوشیارم بعد سر کلاس این درس که میشینم یعنی میخوام بمیرم از خواب ۰جالبه که تنها منم اینجور نیستم و دوستمم اینجوره۰ واقعا سر درسش هی با خودم کلنجار میرم خودمو نیشگون میگیرم قبلش آهنگ گوش میدم هی این پا و اون پا میکنم سر آخر درحالی که سرم خیره به کتابه یهو چرتم پاره میشه و سرمو میارم بالا و میبینم استاد  درحالی که داره نگاهی بهم میکنه و توضیح میده و تو نگاهش اینه که آخه چرا انقد سر کلاس من چرت میزنی تو ؟؟؟؟ احساس شرمساری عمیقی در من نفوذ میکنه۰استاد شرمنده باور کن اصلا نمیتونم مقاومت کنم۰ای کاش شبا که خوابم نمیبره بیای واسم این درسو توضیح بدی ۰قول میدم راحت و زود بخوابم :)))), ...ادامه مطلب

  • امروز

  • امروز باید ثبت بشه به عنوان یه روز خوب و عجیب که در کمال ناباوری بعد از حدود سه ماه و اندی صدای عزیز جان رو بشنوم و ظهرش برای اولین بار حس کنم از شدت سر درد سرم داره منفجر میشه و بالا آوردن و ۰۰۰و هنوز سردرد دارم اما با کپسول بهترم ولی اینا باعث نمیشه امروزو یه روز خیلی خوب حساب نکنم چون اولش خیلی خوب شروع شد :) +تورو خدا فقط ظاهر آدما رو نبینین و فکر کنین چقد اوضاعش خوبه۰۰۰شما از دل آدما خبر ندارین۰۰۰, ...ادامه مطلب

  • ماجراهای اتوبوس واحد ۲

  • پیرو پست قبل (اینجا)  یعنی شما آقایون واقعا فکر میکنید چون عینک آفتابی زدید آدم نمیفهمه دارید دید میزنید و چه بسا زل زدید به خانوما ؟!!! +خانمای عزیز توی فرهنگ شهرنشینی چیزهایی وجود داره به اسم صف و رعایت حقوق دیگران که وجدانن چیزای خیلی خوبین۰مثلا اینکه وقتی اتوبوس اومد شما میتونی آرام سوار شی و اجازه بدی قبلش اونایی که سوار اتوبوس بودن پیاده شن نه اینکه اجازه ندی کسی پیاده شه خودتو پرت کنی رو پله ها و با آرنجت بکوبی به مردم و هل بدی بقیه رو به اطراف و همزمان با پاهاتم بکوبی رو پاهاشون که بتونی بشینی فقط به خاطر هزار تومن تفاوت قیمت تاکسی و اتوبوس :/  +خانمای عزیز اگر دقت کنید هر صندلی از صندلی بغلی جدا هست و اینکه شما میشینی و خودتو پهن میکنی و نیمی از صندلی جفتی رو توسط دست و پاهات اشغال ,ماجراهای ...ادامه مطلب

  • نیویورک !!!

  • دو شبِ که با فاصله ی چند روز خواب میبینم توی خارج از کشورم توی یک شهر نزدیک نیویورک و من دارم توی شهر پرس و جو میکنم باهاشون انگلیسی سلیس !!! صحبت میکنم و توی ذهنم متوجه میشم دارم چی میگم و حس خودخفن پنداری هم توی خواب دارم :))) بعد واقعا اونجا مثله فیلماس واقعا خارجه۰حتی ماشین پلیساشونم هموناس جاده هاشون آدماش کلا همه چی۰حالا دیشب تو خوابم داداش کوچیکمم بود بعد یه دختر بود که رفتم به انگلیسی باش صحبت کردم که از کدوم مسیر برم که میرسم به نیویورک بعدش که راهنماییم کرد رفتم پیش داداشم گفتم حال کردی چطور انگلیسی حرف زدم؟فهمیدی اصن چی گفتم؟بعد داداشم گفت بابا آسون بود چی گفتی مگه منم بلدم بعد من ایشش وار نگاش کردم :))) توی خوابم نمیدونم چرا میدونم که نیویورک بعدش ایرانه۰یعنی برای رفتن به ایران ب,نیویورک ...ادامه مطلب

  • هیچ وقت فکرشو نمیکردم

  • خیلی برام جالبه بعد از اون همه دست و پا زدن خدا منو بندازه تو رشته ای که از بچگی علاقه داشتم بهش و وقتی بزرگ شدم یادم رفت ۰یادم رفته بود وقتی دبستان بودم چقد عاشق میکروسکوپ بودم و چقد وقتایی که راهنمایی بودیم و میبردنمون آزمایشگاه مرکزی چقد ذوق زده میشدم۰ترم اول رشته مو دوس نداشتم چون همه درسا تئوری بود ولی از ترم دو که اولین جلسه ی آزمایشگاه رو رفتم رو یادمه۰یادمه که انقد ذوق زده بودم و خداروشکر میکردم که توی راه برگشت به خونه به دوستم پیام دادم که همین بود این همون چیزی بود که دنبالش بودم۰که رسیدم خونه و با نیش باز از علاقه م به کار با میکروسکوپ و کارای آزمایشگاهی واسه مامان میگفتم۰خیلی برام عجیبه که من چه روزا گریه کردم ناشکری کردم گله کردم که خدایا چرا نمیشه اونی که من میخوام۰چرا یه بارم,نمیکردم ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها