ماه عسل

ماه عسل برای من فقط یه برنامه نیست۰برای من یه سفر در زمانه۰از سال ۸۶ که یه دختر راهنمایی بودم که چیز زیادی از دنیا نمیدونست ولی با برنامه با دردای اون روزای خودش که براش بزرگترین دردای دنیا بود بغض میکرد و اشک میریخت۰که توی دلش میگفت ببین بدتر از اینم میشه و ببین آدما چقد صبورن؟ببین خدا همه چیز رو به ادم نمیده و یه سری چیزارو ازش میگیره تا بزرگش کنه۰منو میبره به روزایی که بابایی بود۰که خوشش نمیومد ازینکه من قسمت های غم دارشو ببینم و یادمه آخرین ماه رمضونی که بابا کنارمون بود عید فطر که شد وقتی گفتم دیگه ماه عسل تموم شد با چه حرص شیرینی گفت خداروشکر دیگه تموم شد۰۰۰

امروز به سمی میگفتم چرا ما خودآزاری داریم میدونیم ماه عسل حالمونو بد میکنه ولی بازم هرسال هی دوس داریم ببینیمش۰شاید چون ماها دوس داریم بدونیم دردای بقیه رو هم بلکه تسلای دل خودمون بشه یا شایدم شنیدن قصه ی آدمایی که نمیشناسیم برامون جذابه۰ولی امروز من تصویر خودمو دیدم که با بریس تو گرمای تابستون زیر کولر نشسته بود روی صندلی گوشه ی پذیرایی و بغض داشت از شبایی که با امید خوب شدن میخوابید۰مهسایی که مدام با خودش میگفت چرا من؟چرا با این سن این همه درد چرا تموم نمیشه این اتفاق هایی که برای من میوفته؟مهسایی که انتظار داشت خدا بیاد جلوش بشینه باهاش حرف بزنه و توی بغل خدا زار زار گریه کنه۰امروز دست های لرزون مهمون ماه عسل منو یاد چندسال بعد و دختری که دوم دبیرستان بود و جلوی مشاور نشسته بودو از خودش میگفت و اشک میریخت و دستاش میلرزید و حالش بدتر میشد انداخت۰

این حرف زدنا حال آدمو خوب نمیکنه بلکه داغ آدمو تازه تر میکنه۰من حتی میترسم خدا ناراحت شه بگه حالا مگه چی شده انقد مینالی دخترک۰میخوام بگم خداجونم من زنده بودنمو اینکه الان شکرخدا سرپام مدیون تو هستم من خوب میفهمم نداشتن هارو برا همین قدر چیزای کوچیکم خیلی خوب میدونم ولی بهم کمک کن مثله اون سالها قلبم پاکه پاک شه تا ذره ای هم ازت فاصله نگیرم۰بشم مهسایی که هر لحظه داره با خداش حرف میزنه۰بشم مهسایی که نمازاش سروقت بود۰خدایا کمکم کن که من از دور شدن از تو ازینکه دوسم نداشته باشی خیلی میترسم۰خدایا این اشکا رو ببین ازت خواهش میکنم۰۰۰

+نگو توی این شبا نمیدونی من چیه دردم۰ میدونی هیچکسی غیر از تو برام بخدا خدا نمیشه۰۰( ماه عسل - محمد علیزاده)